جست زدن لای زندگی حقیقی آدمهای بزرگ دنیا را دوست
داشت، اما میان تمام بزرگان و نامیها، زندگی واقعی نویسندهها،کانون توجهاش بود و جلوهبخشی متفاوتی بر او داشت. اما هنگامی که زیست عینی تعدادی از این نویسندهها را مز مزه کرد، با دیدن
حجم بالای اتفاقات و بلند و پایینیهایی که اصلا آنها را نویسنده کرده بود، مثل کودکی
لجباز، دهانش را سفت بست و دیگر هرگز لب به زندگی هیچ نویسندهای نزد. چرا که وقتی
زندگی خودش را کنار آنها میگذاشت، بیشتر به یک کیسه شن کناره کیسهای الماس میمانست. از آن روزگار، کمی ناامیدیِ ابدی به تمام روحش زنجیر شد.
.
فیلم امکان جین شدن، درام زیبا و لطیفی بر اساس زندگینامهی جین آستنه. که یحتمل شما ایشون رو با رمانِ نامیِ "غرور و تعصب" به خاطر بیارید. به هیچ وجه قصد سخنرانی کردن راجع به جین یا تحلیل آثارش رو ندارم.
فقط دو خط و نصفی بگم که:
جین در روزگاری که نویسندهی زن شدن برای مردم، یک جک مفصل بود، نوشت و در مورد آثارش تنها به گفتن همین بسنده میکنم، رمانهای جین آستن، میون هر سلیقه، اندیشه و جهانبینیای، طرفدار داره. این یعنی یک کار درست و حسابی.
.
دختر لجباز ناامید، بعد از قرنها محکم فشار دادن
لبهایش، در حالی که آن زنجیر را با خودش حمل میکرد، این فیلم را دید و جرنگ محکمی از باز شدن زنجیر ناامیدی و برخوردش با کف زمین بلند شد.
وقتی از جهان ذهنی به عینی قدم میگذاشت و یک امکان زندگی حقیقی برای خودش تجسم میکرد، تنهای آرامی بود، خوشبخت.
زندگی جین آستن، در تحقق این امکان، امیدوارش کرد.
.
.
درباره این سایت